قسم به فجر که تو پابرجایی
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۲۹۵۲۸
به گزارش خبرگزاری فارس از لارستان، هربار می گفتند ایران سال دیگر بهمن را نخواهد دید، حرف امروزشان نیست از همان روزهایی که بذر انقلاب را کاشتیم تا الان که درختی تنومند هستیم این را گفته بودند و برای برکندن ریشه تبر به دست گرفتند، اما زنهار هرچه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد!
انقلاب ما ۴۵ ساله شد، به رغم همه زخم هایی که بر تنش نشست و گاهی جایش درد می کند، رنج کشیدیم از تحریم و تورم اما سر خم نکردیم که ما اهالی عزت و سرافرازی هستیم، میهنم شکوه تو همیشگی است تو آزادی و رها.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چهل و پنج سال است که جشن عزت و استقلالت را پاس می داریم، ای که قلبت از بی مهری ها شکست، و گلویت اسیرِ فشار دستانی شد که تو را آزاد نمی خواست، برای زدودنِ نور فجرت از هرچه در توان دارند استفاده می کنند اما قسم به فجر و وعده صبح صادق که تو استوار و پابرجایی.
ایرانم تو در میانه بحران ها ایستادی، هربار تنی به تنت تته زد و زخمی بر پیکرت نهاد اما صبوری در گِلِ تو سرشته است، تو ایستادی و باورت این بود که شب رفتنی ست و نور بر تاریکی پیروز. آری تو این باور را عینیت بخشیدی تو تاریکی را زدودی، دیو را راندی و نور انقلابت جهان تاب شد.
کهن سرزمینم، خاک تو طوطیای چشم ماست و سه رنگ مقدست ریشه در جان ما دارد، خواستند که ما را از ریشه برکنند خواستند تحقیرمان کنند اما ببین کجا ایستاده ایم، نه خسته از فشار تحریم نه سر فرود آورده برای تسلیم، ما پرجاییم پرشکوه تر و با عزت تر، شکافنده علم و دانش، ایستاده بر قله های افتخار و فتح و اختراع، ما اهالی پارس هستیم که برای علم به ثریا هم می رویم.
مهرت تا ابد بر دلهایمان پابرجاست ای سرزمینم، عاشقت بودیم و اینک عاشقتر، مهرت را به دلهایمان سنجاق کرده ایم و امروز آمده ایم تا شمع چهل و پنج سالگی ات را فوت کنیم، و ان یکادی بخوانیم و اسپندی دود کنیم برای کور شدن چشمهایی که دیدنت را و سرافرازی ات را نمی خواهند.
امروز در دیار وحدت آفرین لارستان، سرزمین نخل و آفتاب شانه به شانه یکدیگر ایستادیم کوه شدیم و بانگ بر آوردیم الله اکبر، الله اکبر. فریاد شدیم بر سر ظلم و استکبار، مشت شدیم برای یاری دستانی که امروز دستشان کوتاه است، خروشیدیم برای دمیدن روح در کالبدهای مرده.
ما اهالی فتحیم و ظفر، اهل فجر و لیالِ عشر، دوام آوردن هنر ماست، پایداری مشق شبهایمان و ایمان رمز استقامتمان، ما با دلهای بهم پیوند خورده در طلب اوجیم.
پایان پیام/پ
منبع: فارس
کلیدواژه: یوم الله 22 بهمن راهپیمایی 22 بهمن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۲۹۵۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تغسیل اموات کنار آبانبار شیخ در طرشت
همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: حاج «رضا حسینمردی»، از اهالی قدیمی محله، میگوید: «وقتی کودک بودم دست مادرم را میگرفتم و از پلههای آبانبار پایین میرفتیم. آبانبار حدود ۴۰ پله زیر زمین قرار داشت. مردم از آب آن برای شستن امواتشان هم استفاده میکردند. مردهشورخانهای کنار آبانبار بود. آن زمان تعدادی از افراد محلی کنار بقعه دفن میشدند و همانجا مراسم تدفین آنها انجام میشد. بعدها مردهشورخانه را خراب کردند و آبانبار نیز زیر خاک مدفون شد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
همچنین در این محله یک حمام قدیمی وجود داشت. اکنون بیش از ۷دهه از ساخت حمام مدرن و شیک محله طرشت توسط مرحوم «علی زارع»، یکی از ساکنان طرشت، میگذرد؛ حمامی که بعد از گذشت این سالیان هنوز سرپا و فعال است. حسینمردی درباره این حمام قدیمی میگوید: «از مسجد جامع امام حسن عسکری(ع) که ۸۰۰ سال قدمت دارد تا انتهای بلوار تیموری فعلی، همگی جزء زمینهای حاج علی ارباب بود. او یکی از ۴ ارباب طرشت و مرد خیری بود. گرمابه اصلی طرشت یا خزینه، جلو حسینیه طرشت بود که حالا به محلی برای پارک خودروها تبدیل شده است. با این حال، اگر زمین آن را حفر کنند، خزینه را خواهند دید. بعد از بین رفتن خزینه، مردم به گرمابه دیگری نیاز داشتند که حاج علی ارباب آن را ساخت؛ حمامی بسیار بزرگ، شیک و شهری که برایش دوش گذاشت و نمونهاش را کسی در آن دوران ندیده بود. جالب است بدانید استفاده از خزینه، سرانه داشت؛ یعنی هر کدام از اهالی با توجه به تعداد جمعیتشان باید گندم، جو یا باقلا میدادند. شخصی که هیزمها را رایگان از باغها برمیداشت، آتش حمام را روشن میکرد تا آب آن داغ شود.»
آب هم از قناتی تأمین میشد که بعد از ورود به یکی از ۴ آبانبار طرشت به خزینه سرازیر بود. از آن مهمتر چون حمام از ساروج ساخته شده بود اصلاً خرابی نداشت، برای همین اهالی پولی برای حمام در خزینه پرداخت نمیکردند و این موضوع خیلی به چشم میآمد. تیر ماه هر سال زمان خرمنکوبی یک نفر برای جمع کردن سرانه حمام به خانههای اهالی سر میزد و مقدار مشخصی از کشت آن سال آنها را در ازای استفاده یک سال از خزینه میگرفت. با ساخت گرمابه آسیا برخی اهالی از اینکه باید برای استحمام پول بدهند شاکی شدند و استفاده از دوش را هم نمیپسندیدند. چون قبلاً در خزینه جلو حسینیه، آقایان از غروب خورشید تا طلوع و خانمها از صبح زود تا مغرب میتوانستند از حمام استفاده کنند. همین شد که حاج علی ارباب در قسمت پایینی حمام، با خراب کردن ۳ دوش یک خزینه ساخت. اما به مرور و در سالهای ۵۰ اداره بهداشت استفاده از خزینه را قدغن کرد، چون آن زمان بیماریهای پوستی و کچلی شیوع پیدا کرده بود.»
کد خبر 845659 برچسبها هویت شهری تهران